جدول جو
جدول جو

معنی زحمت داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

زحمت داشتن
زحمت دادن:) ای مگس، عرصه سیمرغ نه جولانگاه توست عرض خود میبری و زحمت ما میداری . (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حرمت داشتن
تصویر حرمت داشتن
ارجمند بودن احترام داشتن توفیر، حرام بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمل داشتن
تصویر تحمل داشتن
طاقت داشتن تاب و توانایی داشتن، صبر داشتن شکیبا بودن
فرهنگ لغت هوشیار
صحبت داری گفت و گو کردن به سخن نشستن همنشینی کردن مجالس بودن، گفتگو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرمت داشتن
تصویر حرمت داشتن
احترام داشتن، ارجمند داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صحبت داشتن
تصویر صحبت داشتن
گفتگو کردن، همنشینی کردن، صحبت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صحبت داشتن
تصویر صحبت داشتن
((~. تَ))
همنشینی کردن، گفتگو کردن
فرهنگ فارسی معین
رنج دادن رنجه کردن موجب زحمت و تصدیع شدن اسباب زحمت گشتن، توضیح: غالبا به عنوان تعارف به کار رود، آزار رسانیدن، ضرر رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجت داشتن
تصویر حجت داشتن
دلیل داشتن برهان داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زحمت دادن
تصویر زحمت دادن
باعث زحمت شدن، رنج و آزار دادن، اذیت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زحمت دادن
تصویر زحمت دادن
Ply, Trouble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
трудиться , беспокоить
دیکشنری فارسی به روسی
трудитися , турбувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
trabajar con empeño, molestar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
मेहनत करना , परेशानी करना
دیکشنری فارسی به هندی
ألحق , أزعج
دیکشنری فارسی به عربی
להתאמץ , להפריע
دیکشنری فارسی به عبری
열심히 일하다 , 괴롭히다
دیکشنری فارسی به کره ای
พยายาม , รบกวน
دیکشنری فارسی به تایلندی
পরিশ্রম করা , বিপদে ফেলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
محنت کرنا , تکلیف دینا
دیکشنری فارسی به اردو